جدول جو
جدول جو

معنی مصاف ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

مصاف ساختن
صف آرایی کردن، جنگ کردن، کارزار کردن، جنگیدن، رزمیدن، مصاف جستن، مصاف دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

همخوی ساختن، هماهنگ کردن الفت دادن، هماهنگ کردن: مخالف را موالف ساز با اوج نوا را با رها انباز می کن، (قاآنی. چا. قد. 760)
فرهنگ لغت هوشیار
مقدم داشتن در صدر قرار دادن: مضمون این داستان یکی از فضلا که در آن مجلس حاضر بوده است و سخنانی که ذکر کرده شد بگوش خود شنیده ثبت کرده است و آنرا بکریمه ما شهدناالابماعلمنا مصدر ساخته و در آخر باین کلمات ختم نموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقام ساختن
تصویر مقام ساختن
((مَ. تَ))
اقامت کردن، ساکن شدن
فرهنگ فارسی معین